جدول جو
جدول جو

معنی پرتو بزائن - جستجوی لغت در جدول جو

پرتو بزائن
ایستاده شاشیدن، جهش مواد آبکی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ایستاده شاشیدن، انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرتاب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرتک بزئن
فرهنگ گویش مازندرانی
در آب گرم فرو بردن، برای پرکدن آسان تر مرغ، آن را در آب جوش
فرهنگ گویش مازندرانی
پالودن، صاف کردن، پاک کردن ظرف، شیشه، فرش و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: ادرار کردن، کنایه از: انزال
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای پاشیده شدن چیزهای آبکی به اطراف، ترشح کردن مایعات
فرهنگ گویش مازندرانی
فرو بردن پرندگان کشتار شده در آب داغ تا عمل پرکندن آن ها
فرهنگ گویش مازندرانی